آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان
|
رنگين كمون
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی* باقلم نقش حبابی برلب دریا کشید
![]() صبح زود همین که از خانه بیرون زد گفت : مسابقه می دیم از الان تا شب درهمین وقت،چشمش به دختری که ازسرکوچه می آمدافتاد نگاهش را کج کرد و به شیطان گفت : فعلا یک هیچ - به نفع من |
|||||||||||||||||
![]() |